۱۳۹۵ دی ۱۳, دوشنبه

بی حاصلی


چرا بی‌قراری؟ چرا درهمی؟
چرا داغ‌داری؟ خرابی؟ بمی؟! 

مگر سرنوشت منی اینقدَر
غم‌انگیز و پیچیده و مبهمی؟

مرا دوست داری ولی تا کجا؟
مرا تا کجا “دوستت‌دارم‌”ی؟

نه با تو دلم خوش، نه بی تو دلم…
جهنم-بهشتی، نه! شادی-غمی

تو هم مثل باران که نفرین شده‌ست
بیایی زیادی، نیایی کمی 

جهان، ابر خاموش و بی‌حاصلی‌ست
بگو باز باران! بگو نم‌نمی…… 

#مژگان_عباسلو

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر